رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس
داشت، 3،4سالش بود، دیوار راستو میرفت بالا!
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
خاله دون، جن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانومه
خوججل؟
چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
احمق، مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی ..!
من :-l
ديوار :-l
صاحب خونه :-l
بچه :)
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
4 | 241 | fafa |